محل تبلیغات شما

رفتم اگر خسته ای از من و دیدار من 

می روم و می رود زحمت بسیار من 

 

عشق ندا می دهد ترک سر آنگه قدم 

پر خَم خونین بود راه به هنجار من 

 

این همه را مشتری کشته پس از دیگری 

هیچ مبدّل نشد رونق بازار من 

 

هر چه کران گیری از نقطه آشوب عشق 

باز تو بیرون نه ای از خط پرگار من 

 

جور و جفا می کنی مهر و وفا می کنم 

جور و جفا کار توست مهر و وفا کار من 

 

فارغی از حال ما خفته به بالین ناز 

یک مژه بر هم نزد دیده بیدار من 

 

سوی سرای فقیر گر قدمی می نهی 

مفرش سرخ افکند چشم گهر بار من 

 

عاکف اگر بخت توست دولت سر سخت توست 

یاد نیارد زما یار دل آزار من

عاکف خراسانی

 

داستانک / قاطرت را چند می فروشی ؟

یدالله گودرزی / پاییزانه

الهام ملک محمدی / یک نفر بی آنکه باشد

مهر ,جفا ,وفا ,کنی ,ای ,توست ,مهر و ,و جفا ,و وفا ,می کنی ,کنی مهر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها