زیبایی چشمانِ تو حاشاشُدنی نیست* این چشمه ی راز است که معناشدنی نیست آیینه که آیینِ زلالی ست مرامش در معرض ِ چشمانِ تو پیداشدنی نیست از چارطرف ظلمتِ موی تو وزیده است این یک شبِ محض است که فرداشدنی نیست پلکی بزن ای ماه که عُشّاق بریدند این پنجره ی بسته چرا واشدنی نیست؟! نیلوفرِ این حنجره در خویش تپیده است این بُغضِ گلوگیر شکوفاشدنی نیست ای کاش که آن وعده ی دیرینه بیاید این آرزوی سوخته امّا شدنی نیست ما گمشده در گمشده در گمشده هستیم» این گمشده در گمشده داستانک / قاطرت را چند می فروشی ؟
یدالله گودرزی / پاییزانه
الهام ملک محمدی / یک نفر بی آنکه باشد
گمشده ,تو ,ی ,چشمانِ ,زیبایی ,ای ,گمشده در ,در گمشده ,چشمانِ تو ,است که ,است این
درباره این سایت